کارن

یه دیوارم اما پر از پنجره...یه خورشیدم اما زمستونی ام...

کارن

یه دیوارم اما پر از پنجره...یه خورشیدم اما زمستونی ام...

گفتی بمون..بامن بمون...گفتم میمونم

گفتم که مست و عاشقم دیوونهتو
هر شب خرابم گوشه می خونه تو
گفتی ببندم عهدو با یاد تو بستم
تاج غرورم رو زیر پات شکستم
گفتی که باید عاشق و دیوونه باشم
چون ساقی هر شب می کش می خونه باشم
گفتی که باید خاطرم شرط تو باشه
راه خیال خسته ام خط تو باشه
گفتی که بر یاس تنت پیرهن بدوزم
چون شاپرک باشم که از عطرت بسوزم
گفتی که دستمو بگیر گفتم میگیرم
گفتی که از عشقم بمیر گفتم میمیرم
گفتم و گریه کردمو پای تو ساختم
این دل سر به راهو آسون به تو باختم
گفتی بمون با من بمون گفتم میمونم
گفتی با دل تنگی بخون
گفتم میخونــــــــــم
چرا با این که میدونم خطا کرده
هنوز دلگرم امیدم که برگرده
چرا با این که میدونم خطا کرده
هنوز دلگرم امیدم که برگــــــرده
گفتم و گریه کردمو پای تو ساختم
این دل سر به راهو آسون به تو باختم
گفتی بمون با من بمون گفتم میمونم
گفتی با دل تنگی بخون

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد