کارن

یه دیوارم اما پر از پنجره...یه خورشیدم اما زمستونی ام...

کارن

یه دیوارم اما پر از پنجره...یه خورشیدم اما زمستونی ام...

توی این خونه پوسیدم خدایا...(دیوار بی در)

توی این خونه پوسیدم خدایا
مگه دیوار اینجا در نداره

چقدر باید تحمل کرد بی عشق
مگه دنیا در و پیکر نداره

چشام کم سو شد از بس گریه کردم
نمیدونم کی از این خونه میرم

دارم میپوسم و چشم انتظارم
دارم میمیرم و از رو نمیرم

هی سر به راه تر هی سربه زیر تر
هی گوشه گیر تر

هر لحظه خسته ترهر لحظه تلخ تر
هر لحظه پیر تر

دنیای من تویی دنیا ولی میگن
زندون مومنه

آخه چه جوری از خیر تو بگذرم

این غیر ممکنه

درست از اولین باری که رفتی
درست از اولین باری که مردم

درست از آخرین برگی که باختی
درست از آخرین دستی که بردم

درست از روز اول رفته بودی
همون روزی که من از دست رفتم

عزیزم عشق تو بن بست من بود
منم تا آخر بن بست رفتم

هی سر به راه تر هی سربه زیر تر
هی گوشه گیر تر

هر لحظه خسته ترهر لحظه تلخ تر
هر لحظه پیر تر

دنیای من تویی دنیا ولی میگن
زندون مومنه

اخ چجوری از خیر تو بگذرم

این غیر ممکنه

یه گوشه ی این شهر...یه قصه ی کوتاه...(بیست و یک روز بعد)

یه گوشه ی این شهر یه قصه ی کوتاه که کوچه ی بن بست کنار یه ایستگاه 
تنها تو با با من همراه تنها تو با من همراه
دردامو گرفتی تا خوب باشه حالم نذاشتی بگیره هوای خیالم
دستات آرامشم داد دستات آرامشم داد
هیشکی نمیبینه بعد از تو میپاشم پر میشم از خالی دیگه نمیتونم شکل خودم باشم
آیندمو بی تو ندیده میفروشم میترسم از دوریت از اینکه برداری دستاتو از دوشم
هیشکی نمیبینه بعد از تو میپاشم پر میشم از خالی دیگه نمیتونم شکل خودم باشم
آیندمو بی تو ندیده میفروشم میترسم از دوریت نرو از آغوشم …

****

تکرار اسمته تموم دفترم این خونه بعد تو میریزه رو سرم
سایت کم شه بارون میشم خاموش میشه آتیشم
هیشکی نمیبینه بعد از تو میپاشم پر میشم از خالی دیگه نمیتونم شکل خودم باشم
آیندمو بی تو ندیده میفروشم میترسم از دوریت از اینکه برداری دستاتو از دوشم
هیشکی نمیبینه بعد از تو میپاشم پر میشم از خالی دیگه نمیتونم شکل خودم باشم
آیندمو بی تو ندیده میفروشم میترسم از دوریت نرو از آغوشم …

من تو این جهنم همه رویاهامو کشتم...همین دستشو ول کردیم دنیا مارو گم کرد(بعد از من)

وقتی من شکستم  هیشکی پشت من نبود 
هیشکی دست دراز نکرد به سمت من واسم نموند 
تنها بودم وقتی می شد 
پشت به پشت چشم کبود 
هیشکی پشت من نبود 
هیشکی تخمشم نبود 
روزی هزار تا صفحه پشت سرم میزاشتن 
مانع توی راه واسه ی کشتنم می کاشتن 
اما من می گفتم تلاش دشمنم بی فایدست 
با این هزار تا صفحه 
مستند می ساختم 
هرروز بیشتر درد من تو قلبم 
ادمای شهر من قبر من رو کندن 
من تو این جهنم همه رویاهامو کشتم 
همین دستشو ول کردیم دنیا ما رو گم کرد 
کمه اون برادر که توی جنگ من بره 
کم اون برادر که بوی معرفت بده 
به خدا قسم نخواستم هیچ زمانی خم بشم اسیر غم بشم 
درگیر ماتم بشم 
وقتی دل میگره 
وقتی لحظه میره وقتی یکی مثه من که تو جوونی پیره 
چشاشو می بنده رو به اسمون میشینه 
قشنگیای مردنو توی خواب می بینه 
حالا که من مردم 
جسم من رو بردن 
این اهنگ و یه جا بشین گوش کنش با فرصت 
برو تو اتاق من درو ببند پشت سرت 
حرف دارم باهات حسابی بگیر بشین محکم 
کنار تختم چندتا کشوان بازشون کن 
اولی چند تا کتاب قدیم یادشون خوش 
روزای خوب تو برق صنعتی 
اه چقدر که سخت بود این درس لعنتی 
تو کشوی دوم چند تا عکس تو البوم 
خیلی اروم صفحه ی اخرش رو باز کن 
این عکس همه دنیا رو به چشم من مه کرد 
این چشای لعنتی قلب داداش و له کرد 
روزا که نبودی تنها بودم با عشقم 
اما خیلی راحت اونم منو ول کرد 
بی خیال 
کشوی سوم و باز کن داش گلم ایول 
تو کشوی سوم یه عالم شکایت 
چند تا قصه تلخ چند تا کتاب از هدایت 
چند تا شعر تلخ چند تا گله از رفاقت 
یه توتون با یه پیپم واسه فراغت 
چندتا کام می گیرم میریم واسه ی ادامش 
نبینم اشک بریزی اون اشکاتو پاک کن 
مثه مرد برو به سمت کشوی چهارم 
چند تا یادگاری از حسین پناهی چند تا فیلم هالیوودی چند تا کیمیایی 
چند تا سی دی مهمتر اون طرف تو ساکن 
اروم بردار خط نیفتن کارای توپاکن 
یادگار خاطرات خوبه قدیمامن 
یادگار خاطرات خوبه من تو پارکن 
خوب چشاتو قفل کن تو کشوی پنجمم 
این نوشته های منن واسه درد مردمم 
اونا که تونستن روزای منو شب کنن 
همونا که تونستن قلبم رو غرق غم کنن 
یالا مهدی پاشو کشو رو ببند 
این به بند بجنگ رو به مشکلات بخند 
مغرور باش داداش تو همیشه محکم بود 
این به بعد بجنگ رو به مشکلات بخند 
وقتی دل میگره 
وقتی لحظه میره وقتی یکی مثه من که تو جوونی پیره 
چشاشو می بنده رو به اسمون میشینه 
قشنگیای مردنو توی خواب می بینه

تو قلب من یه امپراطوره...

ناراحتت کردم دم رفتن
خواستم که نا امید بشی از من
این عادلانه نیست میدونم
ازم نپرس چطور میتونم
یکم واست لازمه بی رحمی
دلیلشو حالا نمیفهمی
به بغض وادارم نکن انقدر
این گریه ها باشه برای بعد
تو قلب من یه امپراطوره
تسلیم میشه چون که مجبوره
برو نباید مال من باشی
خواهش نکردم این یه دستوره 


نفرین به این وجدان بیهودم
ای کاش من خودخواه تر بودم
غرور من این بار حق داره
دنیا به من خیلی بدهکاره
سکوت یعنی مرده فریادم
باید تو رو از دست میدادم
از من به تو پنجره ای وا نیست
وقتی که خوشبختی اینجا نیست
تو قلب من یه امپراطوره
تسلیم میشه چون که مجبوره
برو نباید مال من باشی
خواهش نکردم این یه دستوره

اعصابم وقتی خورده و قاطی ام سخته تمارض کنم...ولی باید عادت کنم.....خیلی اعصابم بهم ریختس الان